پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) فرمود:
حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
و در روایت دیگری نقل شده است که پیامبر اعظم(ص) فرمود: حسین از من است و من از حسین. خدای تعالی دوستدار حسین(ع) را دوست میدارد(?) و در روایتی دیگر آمده است که روزی امام حسین(ع) بر جد بزرگوارش وارد شد.
رسول گرامی اسلام(ص) او را روی زانوی مبارکش نشاند و فرمود: همانا شهادت حسین(ع) آتشی در دل مومنین برافروخته که هرگز خاموش نخواهد شد(?)
و ما امروز پس از گذشت چهارده قرن آن حرارت را در دلهای خود احساس میکنیم نه ما بلکه این آتش دلهای تمام انبیا و اولیای الهی را محزون نموده و اشک آنان را در عزای سالار شهیدان جاری کرده است. به شهادت تاریخ و روایات، انبیا عظام بر امام حسین(ع) گریه کردند. اولیا کرام گریه کردند. زمین و آسمان در عزای آن حضرت خون گریست.(?)
پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ائمه معصومین یکی پس از دیگری بر آن حضرت اشک ریخته و مردم را به عزاداری وا میداشتند. حضرت امام محمدباقر(ع) به محض حلول محرم محزون میشد و علیرغم شرایط بسیار سخت سیاسی که حکومت جور ایجاد کرده بود به ذکر عزاداری میپرداخت و به شیعیانش میفرمود در خانهها برای جدم اباعبداللهالحسین(ع) عزاداری کنید. شعرای عرب برای درک مصیبت و عرض تسلیت به خدمت امام میرسیدند.
کمیت اسدی از شعرای معروف عرب قصیدهای در مدح بنی هاشم خواند که امام باقر به شدت گریست و فرمود: کمیت اگر در نزد ما مالی بود به تو میدادم ولی برای تو همان بس که رسول خدا(ص)به حسان بن ثابت فرمود تو همیشه با روحالقدس کمک میشوی تا مادامی که از ما اهل بیت حمایت کنی.
امام باقر(ع) میفرمود در روز عاشورا باید برای حسین(ع) گریه و ندبه کرد و هرکس در خانهاش بر حسین(ع) گریه کند واهل خانه همدیگر را به گریه ملاقات کنند و به یکدیگر مصیبت آن حضرت را تسلیت گویند.
دعبل خزایی میگوید: در مرو خدمت مولا و آقایم حضرت علیبن موسی الرضا(ع) در ایام محرمالحرام شرفیاب شدم. دیدم امام محزون و غمناک نشسته و اصحاب اطراف ایشان حلقه زدهاند. تا مرا دید فرمود مرحبا به تو ای دعبل، مرحبا به یاور ما و کسانی که ما را با دست و زبان یاری میکنند. بعد برای من جا باز کرد و مرا در کنار خود نشانید. سپس فرمود ای دعبل دوست دارم که برای ما شعر بخوانی چون ایام، ایام حزن برای ما اهل بیت است و برای دشمنان ما ایام سرور. امام پردهای بین ما و اهل بیتش حائل کرد، آنگاه به من فرمود: مرثیه بخوان تا مادامی که زندهای. حضرت گریه کرد و اشکش جاری شد و من ابیاتی خواندم به این مضمون که ای فاطمه(س) اگر میدیدی که حسین بر زمین افتاده و تشنه در کنار فرات جان داده آن وقت با دست بر سر و صورت خود میزدی و اشک چشمت را به صورت و گونههایت جاری میساختی.(?)
مقبل که مداح حضرت اباعبدالله الحسین(ع)است میگوید:
من خیلی عاشق زیارت قبر امام حسین(ع) بودم. یکی از تجار به من گفت:من تو را با خرج خودم کربلا میبرم. کاروانی ترتیب دادند و حرکت کردیم ولی در بین راه، سارقها ریختند کاروان ما را سرقت کردند و من دلشکسته به گلپایگان برگشتم. یک حسینیه بود، در آن حسینیه مشغول عزاداری شدیم تا شب عاشورای حسین. شب عاشورا را گریه کردیم، سینه زدیم و روضه خواندیم. سپس من خوابیدم.
ادامه مطلب...
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 1:24 عصر روز سه شنبه 89 آذر 16
امام حسین(ع) خواستار ملاقات خصوصی با عمربن سعد ، فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد و آخرین تلاش برای هدایت وی شد.
پس از آن که به دستور کتبی عبیدالله بن زیاد، آب فرات بر روی امام حسین(ع) و یارانش بسته شد، وضعیت نگران کننده ای میان سپاه امام و عمر بن سعد پدید آمد که احتمال بروز جنگ و خونریزی را هر ساعت قویتر می کرد.
امام حسین(ع) خواستار ملاقات خصوصی با عمربن سعد ، فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد و آخرین تلاش برای هدایت وی شد.
عمر بن سعد از پیشنهاد امام استقبال کرد و شب هشتم محرم، در خیمه ای میان دو لشکرگاه، تشکیل جلسه داده و تا پاسی از شب با هم گفتگو کردند. سپاهیان از متن گفتگوی آن دو بی خبر بودند، ولی همین مقدار می دانستند که آنان به توافقهای تازه ای رسیده اند.
در این ملاقات حضرت عباس و علی اکبر (ع) در کنار سیدالشهداء بودند.
عمر بن سعد، که حوادث کربلا را پی در پی برای عبیدالله گزارش می کرد، پس از ملاقات با امام حسین(ع) نامه ای رضایت بخش برای عبیدالله ارسال کرد و در آن، یادآور شد" خداوند متعال، آتش جنگ ما را خاموش کرد. زیرا حسین بن علی(ع) هم اینک حاضر است از همان جایی که آمده است، برگردد و یا به سوی یکی از مرزهای کشور برود و بسان سایر مسلمانان زندگی کند. نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چیزی در میان نباشد و یا به جانب شام نزد یزید بن معاویه رفته و اختلافش را با وی حل و فصل کند. ای عبیدالله، این پیشامد، هم می تواند موجب خرسندی تو و هم موجب اصلاح امت باشد".
مطالبی که عمر بن سعد در این نامه به آنها اشاره کرد، نه حقیقت بلکه برداشتهای شخصی وی و یا مبالغه گویی اش برای آرام کردن عبیدالله بود، تا از این طریق زودتر غائله را پایان دهد و به حکومت "ری" دست یابد. زیرا امام حسین(ع) که با هدف امر به معروف و نهی از منکر اقدام به قیام بر علیه باطل کرده بود، هیچگاه به شخصی چون عمر بن سعد، چنین تعهدی نمی داد.
شمربن ذی الجوشن از این نامه برآشفت و اجازه نداد عبیدالله با پیشنهاد عمربن سعد موافقت کند .
-----------------------------------
منابع:
بحارالانوار ، جلد 44، ص 388
ارشاد(شیخ مفید)، جلد
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 1:21 عصر روز سه شنبه 89 آذر 16
(( إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ))
برای تسخیر همه روزگار خدا وند گار مردانی را بر صحنه روزگارش افرید تا انان عشق را در مسلخ قربانی حق کنند و بر پای دخرت تنومند فداکاری جوی ایثار را بگذرانند و بر شاخسار آن شکوفه های مروت و محبت و ایمان و تقوای الهی را بیاویزند ، آری این سیر سیر مرغان حقی است که حق گویان بر فراز آسمانها به پرواز در امدند و با رفت و آمدشان خط و سیر و سیره ای را نقش کشیدند که تا ابد مرغان زیرک بر این راه سیر خواهند نمود و بس جاودانه در این پهنا اسمان خواهند درخشید و همینانند که به ق یقین میرسند .
فضاى امروز جامعه ما آگنده از بوی خوش جوانمردی مردان حق همراه و آزین بندی گردیده سالگرد شهدای عرفه است و چه روحانی و چه با صفا می شود کوچه های تو در توی جانبازی و ایثار و فداکاری وقتی که نام نامی بسیجی برده می شود و چه خوشبو و معطر میشود وقتی حرف از جوانمردی و ایثار مردان مرد بسیج به میان می آید .
این روزها در حالی به استقبال هفته بسیج میرویم که فتنه سال 88 و حوادثى که در پى آن به بار نشست بر همگان معلوم کرد که بسیجیان خامنه اى بسیار مظلوم تر از بسیجیان خمینى هستند .
وقتى که تن آن بسیجى عزیز را مقابل چشم هزاران نفر عریان کردند به راستى کسى دلش به حال بسیجیان سوخت ؟ ، وقتى که قوم الظالمین با چوب و سنگ بر تن بسیجیان و با فحش و ناسزا بر روحشان زخم میزدند چرا کسى به دادشان نرسید ؟ ، آن زمان که چادر از سر خواهرانمان و چفیه از گردن بردادرانمان میکشیدند آیا کسى نداى هل من ناصر بسیجیان را شنید
آنچه که از جور زمانه بر بسیجیان خامنه اى رفت در کامشان از عسل هم شیرین تر است ، زیرا آنها به راستى دریافته اند که تنها راه سعادت این جهان پیروى از ولایت است و آنگاه که فریاد زدند لبیک یا خامنه اى ، میدانستند که در این راه همانا با کسانى مواجه هستند که صد پله از منافقین و معارضینى که به مقابله با بسیجیان خمینى برخاسته اند بدتر و از دین و انسانیت دورترند , در این راه و در مقابله با قوم خوارج بسیجیان امروز آماده مقابله با همه کس و همه چیز هستند و از دشمن تا به دندان مسلح کوچکترین حراسى ندارند و هر زخم که در راه دفاع و سیانت از حریم ولایت و انقلاب بر میدارند نشان افتخارى است براى آن ها و ذخیره اى براى آخرتشان ... سر خم مى سلامت شکند اگر سبویى .
یاد و خاطره بسیج و بسیجی همواره در دفتر معرفت الهی ثبت و بر این همه دلدادگی خدا وند گواهی میدهد ، انفاس خوش قدسی مردان رهسپار کوی بسیجی در دیار ما تا ابد پیچیده و ماندگار خواهد بود ، امروز نام بسیج یاد آور خاطره بزرگترین و مردمی ترین نهاد انقلابی و برترین مردان تاریخ ما است.
بسیج به تعبیر امام راحل تشکیل آن « یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود » و « شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان رشادت و شهادت سرداده اند ، بسیج میقات پا برهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند ، بسیج لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان ، از اولین تا آخرین امضا نمودند »
بسیج میدان بزرگ امتحان و ابتلای الهی است؛ در اینجا ست که همت وشخصیت برگزیدگان تاریخ شکوفا می گردد و دلسوزان وخدمتگزاران راستین جامعه بشریت از مرفهان بی درد و مسرفین بازشناسی می شوند آری چه خوش حدیثی است که فرمودند:در کشاکش و فراز و نشیب روزگار و تحولات زمانه گوهره مردان بزرگ شناخته می شود یا روشن و دانسته می گردد.
از تمامى افسران عزیز جنگ نرم ودوستان ولایى و ارزشى دعوت میکنیم تا با قرار دادن لوگوى جنبش در سایت یا وبلاگ خود و اضاقه کردن عبارت (( علمداران بسیج )) به دنبال نام سایت یا وبلاگ مانند همیشه با ما یار و همراه باشند ، باشد که فاضى سایبر از عطر خوش بسیج سراسر پر شود .

نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 3:7 صبح روز سه شنبه 89 آذر 2