>
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع - تفحص شهدا

خادمین شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع - تفحص شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه ************** باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی قدس سره ************* شهید حمید باکری جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا بود و چه زیبا گفت از دوستانش که دراین سال های بعد از جنگ چگونه خواهند شد!! دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند!! دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند!!! دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد!!! پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید . چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود!!!
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع - تفحص شهدا وصال ؛ پایگاه جامع وب نوشته های  جهادگران فضای مجازی ما می توانیم www.it-help.blogfa.com
بیانیه جنبش حمایت از تهیه کننده برنامه سمت خدا
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلایه‌ . 8 سال دفاع مقدس . انتفاضه سایبری . ایران . بانه . بیانیه . بیمارستان . پیرترین رزمنده دفاع مقدس . پیکر مطهرش . تنها زن . تیم اطلاعات عملیات . جبهه وبلاگی غدیر . جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم . جنبش سایبری بصیرت حسینی . جنبش سایبری علمداران بسیج» . حاج حسین خرازی . حاج صفرقلی رحمانیان . حاج عباس کریمی . حماسه حضور زنان . حماسه دفاع . حماسه هویزه . حماسه هویزه و تأثیر آن . خاطرات رهبر انقلاب . خشونت سانسور شده . داشتیم میرفتیم کربلا اتوبوس مان را منفجر کردند ..... . دانلود مداحی شهدا . دفاع . دلاور مردان . رهبری . روایت . روز قدس . روند جنگ عراق علیه ایران . روند جنگ عراق علیه ایران (1) . زریبافان . زنان . زیبا و دلنشین . سالگرد شهادت . سالم پیدا شد . سردار بزرگ اسلام . سردار سرلشکر احمد کاظمی . شرمنده . شهدا . شهید . شهید امیر حاج امینی . شهید غلامرضا یزدانی . شهید قاسم نصرالهی . شهید همت . شهید کبیری . عملیاتها . عکس اسرای ایران در عملیات بدر . فرمانده سپاه . فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) . فسا . گلعلی بابایی . لحظه شهادت . لیست کامل . محمد مهدی کاظمی . محمدعلی شاه ، افغانستان ، جبهه ، جنگ ایران و عراق ، مجاهد ، زندا . ناگفته هایی از زنان . هشت دفاع مقدس . هشتم اسفندماه . همسران سرداران شهید . وصیت نامه . ولایت فقیه . یادواره وبلاگی . یک فرزند شهید . کمپین، حامیان توافق خوب .
آرشیو وبلاگ
آرشیو مرداد ماه87
آرشیو شهریور ماه 87
آرشیو مهر ماه 87
آشیو آبان ماه 87
آرشیو آ ذر ماه 87
آرشیو دی ماه 87
آرشیو بهمن ماه 87
آرشیو اسفند ماه سال 87
آرشیو فروردین ماه 88
آرشیو اردیبهشت ماه 88
آرشیوخرداد ماه 88
آرشیو تیر ماه 88
آرشیو مرداد ماه 88
آرشیو مهر ماه 88
آرشیو آبان ماه 88
آرشیو آذر ماه 88
آرشیو دی ماه 88
ارشیو بهمن ماه 88
آرشیو اسفند ماه 88
آرشیو فروردین ماه 89
آرشیو اردیبهشت 89
آرشیوخرداد ماه 89
آرشیو تیر ماه 89
آرشیو مردادماه 89
آرشیو شهریور ماه 89
آرشیو مهر 89
آرشیو آبان 89
آرشیوآذر ماه 89
آرشیو دی ماه 89
آرشیو بهمن ماه89
آرشیو اسفندماه89
آرشیو فروردین ماه 90
آرشیو اردیبهشت ماه 90
آرشیو خرداد ماه 90
آرشیو تیر ماه90
آرشیو مرداد ماه 90
آرشیو شهریور ماه90
آرشیو مهرماه 90
آرشیو آبان ماه 90
آرشیو آذر ماه90
آرشیو دی ماه 90
آرشیو بهمن ماه 90
آرشیو اسفند ماه 90
آرشیو فروردین ماه 91
آرشیو اردیبهشت ماه 91
آرشیو خرداد ماه 91
آرشیو تیر ماه 91
ارشیو مرداد ماه 91
آرشیو شهریورماه 91
آرشیو مهر ماه 91
آرشیو آبان ماه 91
آرشیو آذرماه 91
آرشیو دی ماه 91
آرشیو بهمن ماه 91
ارشیو اسفند ماه 91
آرشیو فروردین ماه 92
آرشیو اردیبهشت ماه 92
آرشیوخرداد ماه 92
آرشیو تیر ماه 92
آرشیو مرداد ماه 92
آرشیو شهریورماه 92
آرشیو مهر ماه 92
آرشیو آبان ماه 92
آرشیو آذر ماه 92
آرشیو دی ماه 92
آرشیو بهمن ماه 92
ارشیو اسفند ماه 92
آرشیو فروردین ماه 93
آرشیو اردیبهشت ماه 93
آرشیو خردادماه 93
آرشیو تیرماه 93
آرشیو مهرماه 93
آرشیو آذر ماه 93
آرشیو فروردین ماه 94


لینکهای روزانه
آپدیت نود 32 [1]
[آرشیو(1)]



لینک دوستان
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
  ربات مسنجر قافله شهداء - طرحی نو
لوگوی وبلاگ
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع - تفحص شهدا



لوگوی دوستان













آمار بازدید

کل بازدیدها : 555139

بازدیدهای امروز : 21

بازدیدهای دیروز : 28

 RSS 

   

 

روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزب اللهی مانند کنار من آمد و گفت:«شمابااین شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»،اوگفت:«حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما رادیدم،وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد انگاراین عکس با من حرف می زد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنج شنبه به اینجا می آیم.».

«به نقل از برادر شهید امیر حاج امینی»



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 10:43 صبح روز سه شنبه 89 اسفند 10

شهید حاج «حسین خرازی» فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع) در آبان 1362 بعد از این عملیات پیروزمندانه در بین رزمندگان سخنرانی کرد که بعد از 27 سال این سخنرانی منتشر ‌شد.

به گزارش فارس، عملیات «والفجر 4» شاهد رشادت‌های شهید باکری و شهید خرازی‌ها بود؛ شهید حسین خرازی در آبان 1362 بعد از این عملیات پیروزمندانه در بین رزمندگان سخنرانی کرد که بعد از 27 سال این سخنرانی منتشر می‌شود.

سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. والصلات و السلام علی سیدنا ابی القاسم محمد(ص) و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین. قال الله الحکیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه.
با درود و سلام بر امام زمان (عج)، نائب بر حقش حضرت امام و شهدای تاریخ اسلام به ویژه شهدای عملیات «والفجر2»، «والفجر3»، برادر شهید حجت الاسلام ردانی پور، برادران شهید دیگر و به ویژه شهادت برادر عزیز، مسئول اطلاعات عملیات لشکر امام حسین (ع) سید مصطفی حسن زاده و برادر مهدی جمشیدی و کلیه معلولین و مجروحین این جنگ تحمیلی (برای شادی ارواح همگی شهدا صلوات).
بحمدلله جلسه خیلی خوبی برای بزرگداشت و ختم شهدای عزیز برپا شده و معنویت پرباری در این جلسه مشاهده می‌شود که انگیزه‌های قیام امام حسین (ع) را ما در این جلسه و در این شهادت‌ها می‌گوییم.
«برخی از مؤمنان، بزرگمردان و رادمردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند، وفا کردند و بر سر این وفا و عهد شهید شدند».

* هدف از خلقت در سخنرانی شهید خرازی

در نظام خلقت هیچ چیز بدون حکمت نیافریده شده و هدف از خلقت «و ما خلقت الجن و الانس، الا لیعبدوا» فقط عبادت، کمال انسانیت و رسیدن به خدا مطرح است و هر پدیده‌ای در نظام خلقت غایت و آخری دارد و انسان هم یکی از این پدیده‌های خلقت هست که برای آن یک غایت و یک هدفی در نظر گرفته شده است. اگر چه برای این اهداف، خداوند تبارک و تعالی، برای تحقق دادن آنها سزاوارتر است، لیکن به سبب بعضی از حکمت‌ها و آزمایش‌ها، این را به دست خلیفه روی زمین، یعنی انسان نهاد؛ شهدا در این صحنه و در این میدان، بهترین الگوها و بهترین علامت‌های راه و نمونه‌هائی هستند که این اهداف را در جامعه پیاده می‌کنند و با شهادت خودشان گواه می‌گیرند؛ خدا آنها را بر ما گواه می‌گیرد «یتخذ منکم شهداء» و در این صحنه آزمایش که انسان‌ها در نظام اسلام مطرح است، این است که صبر داشته باشیم و خداوند می‌فرماید «ام حسبت من تدخل الجنت» آیا شما گمان می‌کنید که بیهوده به بهشت می‌روید در صورتی که این چنین نیست، اینطور نیست، بهشت عاجین و مخلوط شده با صبر «الجنت حُفَت بمکاره» بهشت خوابیده شده، نهاده شده در بین مشکلات و انسانی که می‌خواهد به این بهشت برسد، باید صبر کند و به مقام صبر و صابری برسد، خداوند در معیت صابران است و صابران در معیت خدا هستند.

* در هر شهیدی خصیصه‌ای است که می‌تواند هدایتگر باشد

هدف بیشتر این شهادت‌ها تربیت ما انسان‌های خاکی است؛ اگر خوب دقت کنیم در این شهادت‌ها می‌بینیم برای ما تربیت‌هائی است که باید بیشتر به آن توجه کنیم؛ در هر شهیدی یک خصیصه‌ای است، یک اخلاق پسندیده‌ای است که اگر ما به آن تأسی کنیم، برای هدایت ما می‌تواند رهنمون و هدایت‌گر باشد و خداوند ما را هم از این نعمت برخوردار کرده که در جامعه ما شهدائی می‌گیرد و ما را به این شهدا، به مقام اخلاق این شهدا توجه می‌دهد، که ما هم این چنین باشیم و خداوند در این خلقت انسان‌هایی را خلق می‌کند، انسان‌هایی را انتخاب می‌کند که بیشتر دوستشان داشته باشد؛ « یحب الذین یقاتلون فی سبیل صفاً کانهم بنیان مرصوص» و این شهدا و این برگزیدگان همگی و همه در مقام صبر و مجاهدت مشخص می‌شوند.

* چه بسیار کسانی که پس از شهادت بهشتی مظلوم، تربیت شدند

بالای هر برّی، برّی است و آن جهاد فی‌سبیل‌الله است و سپس شهادت فی‌سبیل‌الله؛ جهاد بابی است که به ما حیات می‌دهد، به ما زندگی می‌دهد و ما را زنده نگه می‌دارد و حیات ما در جهاد است؛ اگر ما در شهادت این 72تن، که در رأس آنها، سالار شهیدان تاریخ اسلام، در زمان حال، حضرت آیت الله بهشتی را می‌بینیم، اینها برای ما حکمت‌ها، تربیت‌ها و درس‌هایی است، قبل از شهادت چقدر به شهید مظلوم دکتر بهشتی تهمت می‌بستند، ایشان را زیر سؤال می‌بردند، جملات خیلی هرزی به ایشان می‌گفتند و نسبت‌های ناروا می‌دادند، ولیکن بعد از شهادت ایشان مردم به اخلاق، به بزرگ منشی این مرد، به فضائل اخلاقی و مقام علمی معنوی این شهید مظلوم پی بردند و چه بسیار تربیت شدند و چه بسیار راه خوبی را پیش گرفتند.
پس در همه این شهادتها، یک حکمت و یک هدفی است که ما اگر خوب به آن توجه کنیم، خوب به آن عمیق بشویم، می‌بینیم که آنها همه برای تربیت بشر، تزکیه بشر، تزکیه انسان و تربیت انسان بوجود آمده و خدا این کار را انجام می‌دهد و خدا انتخاب می‌کند، باذن الله.

* «شهید» اوج رهائی از وابستگی‌هاست

قرآن کریم می‌فرماید «ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی‌سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» مپندارید کسانی که در راه ما جهاد کردند و شهید شدند، مرده‌اند، اینها حیات دارند، با شهادت خودشان به ما حیات می‌دهند. می‌بینیم که اینطور هم هست، می‌بینیم که در جامعه اسلامی که ارزش‌های انسانی و اسلامی برای ما اهمیت دارد و برای ما معیار است، این است که این انسان‌ها آن طور که خدا آنها را برمی‌گزیند، برای ما هم الگو باشد.
درباره شهید صحبت زیاد هست، بزرگان ما، قرآن کریم، احادیث زیاد هست در فضیلت مجاهدان و شهدا، حتی در مقام شهید هست که در روز قیامت پیامبران هم برپا می‌شوند و می‌ایستند به احترام شهدا و شهدا بدون جواب و سؤال می‌آیند؛ از جلوی همگی رد می‌شوند؛ اولین گروهی هستند که به بهشت خداوندی می‌رسند و در آنجا مقیم می‌شوند. اینها همگی در اثر پاسداری و جا پای انبیاء گذاشتن و در خط انبیاء حرکت کردن و خود را منطبق با قوانین و معیارهایی که آنها برای جامعه ما عرضه داشتند، می‌باشد.
فقط این فضیلت برای آنها است و شهدا چون که حق را تشخیص می‌دهند و برای اقامه حق خود را به کشتن می‌دهند، اینها شهیدند و به آنها شهید می‌گویند و شهدا الگوهای انسانیت و انسانهای وارسته‌ای هستند که خودشان را از وابستگی‌ها رهانیده‌اند و کلمه زیبا برای این شهدا گفته شده که شهید اوج رهائی از وابستگی‌ها است.

* شهید حسن زاده خودش را متخلق به اخلاق الهی کرده بود

ما می‌بینیم آقای شهید سیدمصطفی حسن زاده یکی از این افرادی هستند که در این جرگه قرار گرفته‌اند و ما باید به این شهید عزیز، این شهید بزرگوار تأسی بکنیم و ببینیم ایشان چرا شهید شد؛ ایشان چه کرده بود که به این مقام رسید؟
من موقعی که آقای حسن‌زاده شهید شد، به چند تا از برادران خوب‌مان که از نزدیکان هم هستیم، گفتم که خوب فکر کنید، بررسی کنید که چرا آقای حسن‌زاده شهید شد و چرا خدا ایشان را انتخاب کرد و آن قدری که می‌توانیم جواب بدهیم همین که این انسان والا خودش را متخلق به اخلاق الهی کرده بود، متصل به صفات الهی کرده بود، خودش را آماده کرده بود، یک انسان صابر و مجاهدی شد که خدا دید لیاقت شایستگی و انتخاب آن در این جامعه فعلی و در میان این برادران اطلاعات عملیات، که شبانه روز در این کوهها راه می‌روند و سنگ‌های سخت را زیر پای خودشان نرم کردند و دشمن را شناسائی کردند، آن را گواه می‌گیرد و خوب می‌توانند برادران اطلاعات عملیات بفهمند که این برادر شهید و عزیز چه خصلت‌های اخلاقی خوبی داشت.

*شهید حسن‌زاده به تنهایی یک لشکر بود

شهید حسن زاده یکی از افراد فداکار، شجاع و مدیر ما بود که شهید شد؛ او به تنهائی یک لشکر بود و ما شاید نسبت به این برادر ظلم کرده باشیم و در محضر شما برادران عزیز، خداوند تبارک و تعالی و این شهید ارجمند که الان حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار ما هست، باذن الله طلب بخشش و آمرزش می‌کنیم و از آن می‌خواهیم که برای ما شفاعت بکند.
از بزرگ مردی و ایثارگری این برادر همین قدر بس که به تنهائی آمد در این منطقه‌ای، که عرض منطقه‌ای که باید شناسائی می‌کرد، بیش از 60 کیلومتر بود و ما از دشمن هیچ شناسائی نداشتیم، ایشان قبول کرد، رفت و اطلاعات را سازمان داد، تقسیم کرد، محور کرد و شروع به شناسائی کردند و با تجربه و قدمتی هم که در طول جنگ داشت و ما هم آن را می‌شناختیم، ایشان شروع به شناسائی کرد و منطقه را آماده کرد، دشمن خدا را شناسائی کرد و چه خوب منطقه را آراست، و از زیاد کار کردن و خوب کار کردنش، شهادتش گواه است.
آقای حسن زاده را ما از عملیات طریق القدس که ایشان فرمانده یکی از گردان‌هایی بود که با خود ما و گردان شهید جولایی و گردان آن برادرمان آقای خانی که از بچه‌های مشهد هست زخمی شد در آن علمیات، دو سه گردانی که یکی از برادران بودند آقای احمدی توپخانه، طلبه هم هست، آن عملیات بود، محوری را بایدبرای عملیات می‌رفت که پشت دشمن را در چزابه ببندد، آقای حسن زاده را تقریباً یک روز قبل از عملیات به ما دادند و ما با ایشان صحبت کردیم و مسائل عملیات را با او در میان گذاشتیم و ایشان از پشت بستان که می‌شود شمال بستان، رمل‌ها را به طول 17 کیلومتر و به عمق 10 کیلومتر پیاده همان روز با نیروها آمد و نزدیک‌های مغرب بیش از 7 ساعت راه رفته بود و شب هم باید 4ـ 3 ساعت دیگر راه می‌رفت، رفتند و به چزابه رسیدند، البته رسیدن این گردان‌ها به چزابه ماجراها و حوادث زیادی دارد.
در اینجا معترفم و خدا را شاهد می‌گیرم تحت تأثیر زحمات این برادر شهید قرار گرفته بودم، رویم نمی‌شد که از ایشان سؤال کنم و حتی در زمان شهادتش، قبل از شهادتش از او بیایم و سؤال کنم.
یک نامه‌ای برداشتم نوشتم و آن احساساتی که داشتم در نامه آوردم و گفتم خلاصه من را می‌بخشید، ان‌شاءالله ما را حلال کنید، در سی ام ماه نوشتم، در 29شهریور بود یا30 و متقابلاً این برادر برای ما یک نامه نوشت که به شما بگویم جداً از قوت ایمان، روح بزرگ و سعه صدری که این برادر داشت و همه کارها را به شما برادران عزیزی که بیشتر از واحد اطلاعات عملیات هستید، می‌سپارم و نامه اش الان پیش من است.

* شهدا در زمین گمنام و در آسمان با عظمت هستند

به هر جهت اسلام و تاریخ، فداکاری این شهدای بزرگ را از یاد نخواهد برد، اگر چه این شهدا، کما اینکه امام هم فرمودند در روی زمین گمنام هستند ولیکن در آسمان‌ها اینها کرامت دارند و عظمت. یاد، انسانیت و کارشان در آسمان‌ها و پیش خداست.
بدانیم که ما باید در این مصیبت‌ها به خدا رو بیاوریم و بگوئیم «انا لله و انا الیه راجعون»، این آیه‌ای است که خداوند می‌فرماید «و اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون»، این را همه باید بگوئیم که اساس ایدئولوژی ما بر اساس همین آیه پایه‌ریزی شده و اساس جنگ ما هم بر همین اساس، یعنی ما در جهان مطرح می‌کنیم که فرمانده اصلی و قدرت اصلی خداست «انا لله و لا الله الا الله» همان که بگوئیم «قالوا لا اله الا الله»، باید لا اله الا الله بشویم، نه حتی بگوئیم بشویم و بسازیم.

* اگر در جهاد سستی کنیم ضعیف‌ها قوی می‌شوند

سر ِجنگ ما از همین جاست، که بگوئیم طاغوت‌ها نباشند، کافران نباشند، ملحدین نباشند و از همین جا درگیری ما با شیطان بزرگ که آمریکاست شروع می‌شود و ما حیات خودمان را فقط در این جنگ «و عصی تکرحوا شیئاً و هو خیر لکم» و جداً همین طور است.
ما یک نمونه‌اش را که در نهج البلاغه حضرت علی به بررسی گذاشته، می‌بینیم که اگر ما در کار این جهاد سستی کنیم، باعث می‌شود که ضعیف‌ها قوی بشوند، این را هم می‌توانیم منفی تعبیر کنیم، هم مثبت؛ هم می‌توانیم بگوئیم که کویتی که الان می‌آید و می‌گوید ما مجبوریم به عراق کمک کنیم و رئیس جمهور و اعضای دولت ما با هم مشورت می‌کنند و می‌بینند که بهترین موقع است که به این سفیر کویت تو دهنی بزنند و درسی بشود برای این سفیر و همان‌هایی که می‌بینیم فرانسه می‌خواهد عراق کافری که ریگان را پشتیبانی می‌کند و احتیاط عراق است، می‌خواهند هواپیمای سوپر اتاندارد بدهند که تأسیسات نفتی ما را بزنند و امام هم می‌بینیم که خوب دقیقاً موضع گیری می‌کنند و می‌گویند اگر این هواپیماها به عراق داده بشود، ما می‌آئیم چکار می‌کنیم، می‌آئیم تنگه هرمز را می‌بندیم و نفت را بر روی اروپا می‌بندیم، امام خیلی پا را فراتر می‌گذارند. آن قوه ایمان، اراده و تصمیمی که همه‌اش ناشی از اسلام و ایمان است و این مطلب را می‌گوید که همگی این تصمیم‌ها و این اراده‌ها در اثر این پایمردی‌ها، زحمات و شهادت‌هایی است که تا به حال برای اسلام داده شده است.

* چتر حفاظتی خدا همیشه بالای سر ماست

در عملیات پریشبی که در اینجا انجام گرفت و بحمدلله یک معجزه‌ای انجام گرفت و جداً ما آن چتر حفاظتی خدا و این لطف همیشگی خدا را و این فضل دائمی خدا را همیشه بالای سر خودمان می‌بینیم و در زندگی خودمان احساس می‌کنیم. پریشب دشمن که احساس خطر کرده و دیده بود که این ارتفاعات سورن، خیلی مهم است، راهنمای صعب العبور هم زیاد در این ارتفاع دارد و ما هم نیرو نداریم، آمد و از همان ابتدا خودش را آماده کرد، با هلیکوپتر و پیاده از زمین آمد و ارتفاعات را گرفت و چقدر حساب شده حتی دیده‌بانی با توپخانه و بی‌سیم و تلفن سیم کشیده بودند و نیروهای آماده‌ای که از قبل تهیه کرده بودند، آتش‌هایی که از قبل تهیه کرده بودند آمد و قصد گرفتن این ارتفاعات صعب‌العبور، مهم، حیاتی و مؤثر را داشت، مؤثر از این جهت که اگر این ارتفاعات دست دشمن می‌ماند، تمام این جاده‌هایی که ما کشیده بودیم، این کارهایی که برادران کرده بودند، چه دایره اطلاعات و مهندسی جاده‌هایی که کشیده شده بود و تمام پادگان مریوان، شهر مریوان، همه زیر تیر مستقیم عراق قرار می‌گرفت و دیگر ما اگر عملیات انجام نمی‌دادیم، خیلی سنگین‌تر و بهتر بود که با همت برادران اطلاعات و عملیات و آن هوشیاری و زیرکی که آقای حسن زاده داشت، همان موقع فهمیده بود دشمن می‌خواهد روی ارتفاعات بیاید و این آتشی که دارد روی اینجا ریخته می‌شود بدون دیده‌بانی شده نیست و لذا نفوذ کرده و تا روی ارتفاعات سورن برود و آنجا را کنترل و هدایت کند، در بین راه شناسائی شده و توسط دشمن به شهادت می‌رسد؛ بعد می‌بینیم که چند تا از برادران اطلاعات که در حال شناسائی بودند با آن افراد دشمن درگیر می‌شوند و آقای طاهری چند نفر از آنها را اسیر می‌گیرد و می‌آورد و ما فهمیدیم که اینها قصد گرفتن این ارتفاعات را دارند و خوب خودمان را آماده کردیم و به برادر آقایی که توی چاله سبز بود، گفتیم بچه‌های طرح عملیات را آماده کند، آن هم هر چه فرمانده گروهان و گردان داشت و یک سری از بچه‌های اطلاعات و تخریب را آماده کرد و برادر شمالی از اطلاعات آمد، همین طور و با کمترین سلاح و تجهیزات رفتند و جداً بر انبوه دشمن که بیش از دو گردان - یک گردان در شب بود و یک گردان هم صبح زود آمده بود به ارتفاعات - درگیر شده بودند و دشمن را کوبیدند و از روی ارتفاعات پائین ریختند و دو تا اسیر دیگر هم گرفتند و باهم الحاق کردند و جداً این فضل خدا بود، که اگر این کار انجام نمی‌گرفت و اگر این سرعت عمل نبود، جداً یک فاجعه می‌شد و ما باید چقدر شهید می‌دادیم، تا آن ارتفاعات را دو هفته تسخیر کنیم با آن صخره‌ها و سنگین بودن و صعب العبور بودنش و برادران جداً همت کردند و رفتند و ارتفاع را تأمین کردند. اجرشان با خدا باشد و جداً این فداکاری‌ها، این فدایی دادن‌ها و این جانبازی‌ها، چه از برادرانی که از اطلاعات شهید شدند، که دشمن از غیضش پس از اینکه ایشان به شهادت رسیده بود چند تا تیر خلاص هم به آن خالی کرده بود. البته آنها هم بیشترشان به سزای این تجاوز خودشان رسیدند.

* عزت ما در شهادت‌ها و جراحت‌هاست

قرآن می‌گوید که این جنایتکاران را باید قصاص کرد «و لکم فی القصاص حیات» حالا این منظور 4 تا هروئینی یا 4 نفر منافق نیست؛نه، این یک آیه عامی است «و لکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب» ما باید از اینها قصاص بگیریم و در این قصاص برای ما حیات است، ما باید این آیه را نصب العین خودمان قرار بدهیم و از این شهادت‌ها و از این جراحت‌ها و مجروح دادن‌ها نهراسیم که تکامل و حیات ما هم باز هم در همین‌ها هست؛ عزت ما هم در همین شهادت‌ها و جراحت‌هاست، ما هم به شهادت و هم به این جراحت‌ها آزمایش می‌شویم و مؤمنین در این مرحله از آزمایش که میزان و گرایش به حق و صبرشان مشخص می‌شوند که چقدر اینها به حق، به خدا جداً وفادارند و گرایش دارند و همه ما در این منطقه خودشناسی و خداشناسی حتماً و حکماً به ضعف‌هائی که خودمان داریم، حتماً پی می‌بریم و چه خوب است که خودمان را اینجا وارسته کنیم؛ این اخلاق رذیله -که حالا من خودم را می‌گویم- اگر داشته باشیم بر اثر این برخوردها و این حوادث ان‌شاءالله بتوانیم در جهت علاجش بر بیاییم و از خدا بخواهیم که یک شوق و یک ایمانی بدهد، که به آن برسیم. یک صلواتی بفرستید.

* از این شهادت‌ ها درس بگیریم

ما از برادران عزیز اطلاعات و سایر برادران می‌خواهیم که از این شهادت‌ها درس بگیریم و ان‌شاءالله خسته نشویم و ببینیم که امام، آن پیرمرد، با آن بشاشیت، با آن سن زیادی هم که از امام عزیزمان رفته، به امام نگاه کنیم و ببینیم که امام اصلاً در رابطه با مسائل خم به ابرو نمی‌آورند و توکلمان به خداست و چون که ایمان به خدا و توکل بر خدا دارند. خداوند یک سکینه و یک آرامش خاصی که ناشی از ایمان است به امام داده و اگر ما بیاییم بعضی از آیت‌الله‌های خودمان را ببینیم که در این سن هستند، حتی می‌خواهند مسائل فقهی و آن فتوا هائی که شاید قبلاً داده‌اند و بدهند، دو مرتبه ازشان که سؤال می‌کنی، اینها روی کتاب نگاه می‌کنند و امام می‌بینیم بحمدلله در اثر آن ایمان قوی و آن خداشناسی که دارند، جوان مانده و صحبت‌هایشان را به همان بشاشیت بیان می‌کند؛ این است که ما احساس ضعف، خستگی بر خودمان ندهیم و ان‌شاءالله همین طور که قبلاً به پیش می‌رفتیم، حالا خیلی آگاه‌تر، بیناتر با تجربه‌تر و با شهادت‌هایی هم که حالا پیش می‌آید، با درس بهش نگاه کنیم، توجه کنیم و همچنان به پیش برویم.

* از خدا می‌خواهیم که به ما صبر، اراده و ایمان بدهد

ان‌شاءالله کار شناسائی این منطقه را که برادرمان آقای جعفری هم بهشان مسئولیت دادیم و گفتیم که پیگیر این خط عملیات باشند و ان‌شاءالله کارهائی که برادرمان حسن زاده در ارتباط با اطلاعات انجام می‌داده، آنها را محکم دنبال بکند و آن سازمانی که در ارتباط با اطلاعات هست، آنها را انجام بدهد و برادران همانطور که با شهید حسن زاده کار می‌کردند، با برادرمان آقای جعفری کار کنند و ان‌شاءالله دنبال کارها باشند، تبعیت خودشان را نشان بدهند که در قرآن هست «فمن یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا» کسانی که در معیت با خدا و رسول هستند، اطاعت بکنند، آنها حشرشان با یا مرگشان یا حیاتشان با خوبان، با شهداست، با صالحین است، با انبیاء و با صادقین است و بهترین رفقا را اینها دارند و اینها با این 4 دسته محشورند و رفیقند و این آیات صریح قرآن است.
من در اینجا همگی برادران را به خداوند بزرگ می‌سپارم و برای همگی شما و خود ما درخواست صبر، جداً این شهادت‌ها برای ما مشکل است و برای ما که فعلاً در لشکر نوپا هستیم و به افراد با تجربه، قدیمی و کارائی زیاد، احتیاج داریم و جداً همین طور هست، مشکل است و از خدا می‌خواهیم که بهمان صبر و قوت تصمیم، اراده و ایمان بدهد.
از یکی از برادرانی که نوحه خوان هست می‌خواهیم که بیاید یک مقدار نوحه بخواند، آقای صنعتی هم که هست اگر ایشان آماده هستند و ان‌شاءالله آماده هستند بیایند و چند کلمه‌ای هم صحبت کنند.



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 2:26 صبح روز سه شنبه 89 اسفند 10

هشتم اسفند سال 65 روز آسمانی شدن فاتح فتح المبین و شیرمرد لشکر 14 امام حسین (ع)، حاج حسین خرازی است؛ هم او که به قول حاج احمد کاظمی، دری از درهای بهشت از کنار آرامگاه زمینی او باز می شود.

به گزارش «تابناک»، این دلاورمرد اصفهانی، از همان ماه‌های نخستین پیروزی انقلاب که دل به جبهه کردستان سپرد تا لحظه شهادت حتی برای لحظه‌ای هم آرام نگرفت و جز به جبهه‌های حماسه و شرف دل نسپرد، به گونه ای که از سال 58 تا لحظه عروج فقط و فقط یک بار، آن هم برای زیارت خانه خدا و انجام عمل واجب، قصد سفر کرد و در غیر آن حتی ده روز هم در شهر اصفهان نماند.

او در هفت سال و نیم حضور مستمر در مناطق جنگی غرب و جنوب، از هیچ عملیاتی غافل نماند و در عملیات خیبر دست راستش را تقدیم آستان دوست کرد و سرانجام، در حالی که بوسه بر گونه پدر شهیدی سپرده بود، در ادامه عملیات کربلای پنج با اصابت خمپاره در کنارش به دیدار معشوق شتافت. 


بنا بر این گزارش، امسال نیز دوستان و همراهان او در آن سال های شور و حماسه، پنجشنبه شب گذشته در تالار بزرگ وزارت کشور در مراسمی با شکوه، یاد و خاطره این اسوه اخلاق، مردانگی و شجاعت را زنده کردند تا هم خود را که سال هاست در هجر او می سوزند تسلایی داده باشند و هم به ما نسل بعدی ها یادآوری کنند که قامت درخت این انقلاب و این نظام، آسان سربلند نکرده که به آسانی بخواهد سر خم کند. 

نوشته زیر گزارشی است از این مراسم که سعید توکلی در وبلاگ ساقی میکده آن را نگاشته است:  

تهران، منطقه عملیاتی فاطمی، تالار وزارت کشور

اینجا تهران است. شهر شهدا. مردمانش قدردان. همگی پیرو خط رهبر. باورم نیست. خدایا دل من روشن شد. به جمال دلبر. او خودش بود. همان شیر دلِ عصر خمینی (ره) ...

جای شما خالی بود. ورودی تالار وزارت کشور در خیابان فاطمی آکنده از جمعیت بود. به سختی می شد عبور کرد از لابه لای جمعیت و در این ازدحام جعیت همه مشتاق بودند برای بیشتر دانستن. همه آمده بودند، بیشتر بشناسند حاج حسین خرازی را. فرمانده دلاور لشکر 14 امام حسین (ع). آمده بودند دل هایشان را صیقل دهند. جلا دهند. حاج حسین آن شب زنگار دل ها را دوباره زدود. این از الطاف همیشگی شهداست و کاش، ما همیشه و همه جا یادمان نرود که شهدا همانند خدایشان صاحب لطفی تمام نشدنی هستند.

حاج حسین، فرمانده فاتح فتح المبین پنجشنبه شب، در ششمین شب اسفند ماه، قرار بود دل های مردمی را فتح کند که چند ماهی است از نبرد هشت ماهه فارغ شده اند. محدوده این عملیات تالار وزارت کشور بود؛ همان جایی که کمتر از دو سال پیش، آشوب های خیابانی را به خود دیده بود و چه شب هایی که مردمان تهران دلشان خون شده بود از این بی معرفتی ها نسبت به خون شهدا. حالا جمعیتی که به سمت وزارت کشور و تالار آن می رفت نه برای آشوب که برای عاشقی بود.

لابی تالار غلغله بود. همه از حاج حسین می گفتند. وارد سالن اصلی تالار شدم. همه صندلی ها پر شده است. تمام راه روهایی که شرق و غرب و شمال و جنوب سالن را به هم مرتبط می کنند، شده اند محلی برای نشستن افرادی که مشتاقانه به این تالار آمده اند. نمایشی آغاز می شود. حاج حسین سوار بر موتوری خاکی روی سِن می آید. خدایا چه می بینم؟ حاج حسین است! صدای حاج حسین در شب عملیات پشت بیسیم پخش می شود. اضطراب شب های پراضطراب عملیات حالا سالن وزارت کشور را فرا گرفته است. نفس ها در سینه حبس شده است. لحظات شهادت حاج حسین را پرده نمایش تالار نشان می دهد. اشک ها جاری می شود. همرزمانش که در صندلی های جلوی سالن نشسته اند، بلند بلند گریه می کنند. برادر حاج حسین دوباره احساس می کند کمرش شکسته است. تشییع پیکر حاج حسین در تالار وزارت کشور انجام می شود و همه در بیست و چهارمین شب سالگرد شهادت فاتح فتح المبین تجدید میثاق می کنند با فرمانده قلوبشان و هم قسم می شوند تا راهش را ادامه دهند.

قرعه به نام مشاور عالی رهبر انقلاب افتاده است و در بین همرزمان حاج حسین خرازی که در سالن نشسته اند سردار رحیم صفوی باید ایراد سخن کند. او که روزهای زیادی را در رکاب حاج حسین رزمیده است، از دلاوری های هم رزمش می گوید و حسرت چنان از دلش بر می خیزد که حاضران در سالن، غم روی دلشان می نشیند. 

در بین سخنان مجری برنامه، سخنان آیت الله العظمی خامنه ای درباره این فرمانده عاشورایی لشکر امام حسین (ع) که چند روز پس از شهادت حاج حسین در نامه ای خطاب به ملت ایران ذکر شده بود، جلوه ای دیگر از این فرمانده سپاه خمینی (ره) عرضه می کند.


بسم الله الرحمن الرحیم

«سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت، برادر شهید، حاج حسین خرازی به لقاء الله شتافت و به ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبردی بی امان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آسمان رحمت الهی فرود آمد. او که در شش  سال جنگ، قله هایی از شرف و افتخار را فتح کرده بود، اینک به قله رفیع شهادت دست یافته است و او که هل من ناصر ینصرنی زمان را با همه وجود لبیک گفته بود، اکنون به زیارت مولایش امام حسین (ع) نایل آمده است و او که در جمع یاران لشکر سرافراز امام حسین (ع) عاشقانه به سوی دیار محبوب می‌تاخت، پیش از دیگر یاران، به منزل رسیده و به فوز دیدار نایل آمده است.

آری، او پاداش جهاد صادقانه خود را اکنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت سبکبال، در جمع شهدا و صالحین درآمده است. زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای که در این وادی قدم زده‌اند، صفحه درخشنده‌ای از تاریخ این ملت است. ملتی که در راه اجرای احکام خدا و حاکمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستکبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار می‌کند و جوانان سرافرازش پشت پا به همه دلبستگی‌های مادی زده پای در میدان فداکاری نهاده و با همه توان مبارزه می‌کنند و جان بر سر این کار می‌گذارند. چنین ملتی بر همه موانع پیروز خواهد شد و همه دشمنان را به زانو درخواهد آورد.

ما پس از هشت سال دفاع مقدس همه جانبه و شش سال تحمل جنگ تحمیلی، نشانه‌های این فرجام مبارک را می‌بینیم و یقینا نصرت الهی در انتظار این ملت مؤمن در مبارزه ایثارگر است...» سید علی خامنه‌ای10/12/1365

پرده نمایش تالار صورت پیرمردی را نشان می دهد که صدای لرزانش، گواه سنگینی غم از دست دادن فرزند است؛ فرزندی که در شجاعت بی مثال بود و در تواضع بی بدیل؛ فرزندی که در عین فرماندهی سپاه حضرت مهدی (عج) متشکل از چند لشکر، همیشه دستبوس پدرش بود. پدر دلسوخته اش یکی دو سالی هست که به حاج حسین، در بهشت پیوسته است.


نوبت فرمانده محور حاج حسین «حاج رضا رضایی» است. لهجه شیرین اصفهانی ها را دارد. موهایش را روزگار سفید کرده است. غم دوری از حاج حسین در این سفیدی ها بی اثر نبوده است. از شب های عملیات می گوید. بغض می کند. پرده نمایش صورت برادر حاج حسین را نشان می دهد. صورتش خیس شده است. از آخرین لحظات حاج حسین می گوید. دوربین گردان حاضر در تالار می رود روی صورت مهمانان ویژه حاضر در سالن. این صحنه ها روی پرده نمایش سالن هم نشان داده می شود. علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام قاضی عسکر نماینده ولی فقیه در امور حج، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد، نایب رئیس اول مجلس، حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بختیاری وزیر دادگستری، فولادگر و شهرزاد نمایندگان اصفهان در مجلس، حجت‌الاسلام سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه، سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، سرلشکر صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و قالیباف شهردار تهران در سالن نشسته اند. بعضی هایشان حلقه اشکی در چشمانشان جمع شده است. جای سردار عزیز جعفری خالی است. پیامی داده است و مجری می خواندش.

حالا باید شیرزنی که حاج حسین را در دامانش پرورانده است، به حضار معرفی شود. کسی که الگویش در تربیت فرزند، مادر عباس (ع)، حضرت ام البنین (س) است. اگر نبود این گونه، فرزندش فدای راه ولایت نمی شد و عجب است این شباهت که حتی در دادن دست هم دریغ نمی کند فرزند این شیرزن انقلاب. همه حاضران به احترام این مادر شیرپرور قیام می کنند و با صلواتی بدرقه اش می کنند روی سن. خمیده است، اما استوار. خاک پایش توتیای چشمان حاج حسین بوده است. او یک مادر شهید است. خدا حفظ کند مادران شهدا را برای انقلاب.

دکتر لاریجانی روی سن می رود. از این استقبال بی نظیر تشکر می کند. روایتی می خواند از رسول الله (ص). «هر امتی را سیادتی است و سیادت امت من جهاد در راه خداست». و کی است که انکار کند که حاج حسین از مجاهدین در راه خداست؟ حاج حسینی که افتخار می کرد به جانبازی پیش از شهادتش. دکتر لاریجانی از تأثیرگذاری حاج حسین ها گفت در تاریخ جهان. و امروز خون حاج حسین و یارانش در کشورهای اسلامی بیداری ایجاد کرده است؛ بیداری ای که به یاری الله دست استکبار را از منطقه و جهان قطع خواهد کرد.

حاج حسین در  ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر 1، والفجر 2، والفجر 3، والفجر 4، خیبر، بدر، والفجر 8 و  کربلای 4 رشادت هایش را نشان داد. بار سنگینی را در طول حضور شش ساله اش در جبهه های نبرد حق علیه باطل به دوش کشید و سرانجام در اسفند ماه سال 1365 در شلمچه به آرزویش که همانا آرزوی همه مجاهدان فی سبیل الله است رسید.

سید مرتضی آوینی راوی روایت فتح می گوید: «... وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می داده اند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم! چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه بهتری است. مواظب باش، آن قدر متواضع است که او را در میان همراهانش گم می کنی. اگر کسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی کرد که با فرمانده لشکر مقدس امام حسین (ع) روبه روست. ما اهل دنیا، از فرمانده لشکر، همان تصویری را داریم که در فیلم های سینمایی دیده ایم، ولی فرمانده های سپاه اسلام، امروز همه آن معیار ها را در هم ریخته اند. حاج حسین را ببین، او را از آستین خالی دست راستش بشناس. جوانی خوشرو، مهربان و صمیمی، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان که درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصایل وی تأکید کرده اند: شجاعت و تدبیر. حضور حاج حسین در نزدیکی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود. اما می دانستیم او کسی نیست که بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین کسی نبود که لحظه ای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم که دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتک کرده ، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم.»

و چنانکه امروز می بینید راه حاج حسین همچنان ادامه دارد و رایحه ظهور هر روز بیش از گذشته مشام عاشقان را می نوازد...


وصیتنامه حاج حسین خرازی:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دلشکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.

والسلام حسین خرازی - 1/10/1365



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 9:39 عصر روز یکشنبه 89 اسفند 8

<   <<   121   122   123   124   125   >>   >